علم تجربی با فلسفه و ریاضی خیلی فرق داره. تو، توی علوم تجربی، فرض و برهان رو کنار هم میذاری، اما جواب چیز دیگهای میشه.
سر راندها، با دکتر تابان عزیزم -که خدا برای خلقش نگهشون داره- معمولاً دربارهی مکانیسمهای پاتوفیزیولوژی بیماریها صحبت میشد و خب، دکتر تابان هم تعمداً سعی میکردند ذهن ما رو به چالش بکشد و این تفاوت رو بهمون بگن. سر راندها معمولاً کسی که نتایج منطقی-ریاضی پیشفرضها رو -برای شروع چالش- میگفت، من بودم.
امروز، روز آخر بخش قلب، بعد پرسشی سوالی که «منطقی به نظر میرسه...» داره، رو کردن به من و گفتند «تئوریسینمون تویی، نظرت چی ه؟» و بلافاصله پرسیدند «دیپلمت ریاضی بوده؟» گفتم نه، تجربی بوده اما ذهنم ریاضی ه، گفتند «آره، ذهنت ریاضی ه، احتمالاً پدرت فرستادت تجربی » همه خندیدند، خودم هم، رویا هم از اونور گفت «دقیقاً».